بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی
بحار الأنوار، ج 26، باب14، حدیث2، ص 9 تا 17:
حَدَّثَنِی وَالِدِی أَنَّهُ رَأَى فِی کِتَابٍ عَتِیقٍ، جَمَعَهُ بَعْضُ مُحَدِّثِی أَصْحَابِنَا فِی فَضَائِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ خَالِدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ وَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سُلَیْمَانَ أَحْمَدُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ
علامه بزرگوار مرحوم ملا محمد باقر مجلسی در کتاب شریف بحار از پدر بزرگوارشان مرحوم ملا محمّد تقی مجلسی نقل میکند که ایشان در کتابی قدیمی که بعضی از محدّثان ما در بارهی فضایل امیر مؤمنان ? جمع آوری کردهاند، به دو سند از جابر جعفی روایتی دیده است که تفصیل آن به شرح زیر است:
قَالَ: لَمَّا أَفْضَتِ الْخِلَافَةُ إِلَى بَنِی أُمَیَّةَ سَفَکُوا فِیهَا الدَّمَ الْحَرَامَ وَ لَعَنُوا فِیهَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ? عَلَى الْمَنَابِرِ أَلْفَ شَهْرٍ وَ تَبَرَّءُوا مِنْهُ وَ اغْتَالُوا الشِّیعَةَ فِی کُلِّ بَلْدَةٍ وَ اسْتَأْصَلُوا بُنْیَانَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا لِحُطَامِ دُنْیَاهُمْ فَخَوَّفُوا النَّاسَ فِی الْبُلْدَانِ وَ کُلُّ مَنْ لَمْ یَلْعَنْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ? وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْهُ قَتَلُوهُ کَائِناً مَنْ کَانَ!
جابر بن یزید جعفی گوید: هنگامی که خلافت به بنی امیه رسید، خونهای محترمی را ریختند و هزار ماه بر فراز منبرها امیر مؤمنان ? را لعن کردند و از او بیزاری جستند و در تمام بلاد بر شیعیان تنگ گرفتند و به خاطر بهره دنیایشان ریشههای آنان را در دنیا کندند و مردم را در تمام شهرها ترساندند تا آن جا که هر کس امیر مؤمنان ? را لعن نمیکرد و از او برائت نمیجست او را میکشتند، هر کس که میخواست باشد!
قَالَ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ الْجُعْفِیُّ: فَشَکَوْتُ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ وَ أَشْیَاعِهِمْ إِلَى الْإِمَامِ الْمُبِینِ أَطْهَرِ الطَّاهِرِینَ زَیْنِ الْعِبَادِ وَ سَیِّدِ الزُّهَّادِ وَ خَلِیفَةِ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ? فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ قَتَلُونَا تَحْتَ کُلِّ حَجَرٍ وَ مَدَرٍ وَ اسْتَأْصَلُوا شَأْفَتَنَا وَ أَعْلَنُوا لَعْنَ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ?ِ عَلَى الْمَنَابِرِ وَ الْمَنَارَاتِ وَ الْأَسْوَاقِ وَ الطُّرُقَاتِ وَ تَبَرَّءُوا مِنْهُ حَتَّى إِنَّهُمْ لَیَجْتَمِعُونَ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ? فَیَلْعَنُونَ عَلِیّاً ? عَلَانِیَةً لَا یُنْکِرُ ذَلِکَ أَحَدٌ وَ لَا یَنْهَرُ فَإِنْ أَنْکَرَ ذَلِکَ أَحَدٌ مِنَّا حَمَلُوا عَلَیْهِ بِأَجْمَعِهِمْ وَ قَالُوا: هَذَا رَافِضِیٌّ أَبُو تُرَابِیٌّ وَ أَخَذُوهُ إِلَى سُلْطَانِهِمْ وَ قَالُوا: هَذَا ذَکَرَ أَبَا تُرَابٍ بِخَیْرٍ فَضَرَبُوهُ ثُمَّ حَبَسُوهُ ثُمَّ بَعْدَ ذَلِکَ قَتَلُوهُ!
جابر بن یزید جعفی گوید: روزی در محضر امام مبین، پاکترین پاکان، زینت بندگان، آقای زهد پیشگان و خلیفه خدا بر بندگان، حضرت امام علی بن الحسین ? از ستم بنی امیه شکایت کردم و گفتم: ای پسر رسول خدا! بنی امیه ما را از زیر هر سنگ و کلوخی که یافتند، کشتند و بنیان ما را بر کندند و مولای ما امیر مؤمنان? را آشکارا بر منبرها، منارهها، بازارها و کوچههایشان لعن کردند و از او برائت جستند تا آن جا که در مسجد رسول خدا? جمع میشوند و آشکارا امیر مؤمنان? را لعن میکنند و هیچ کس نیز آنان را باز نمیدارد و از این کار نهیشان نمیکند و اگر کسی از ما آنان را از این کار زشتشان باز دارد، همگی بر او حمله میکنند و میگویند: این شخص رافضی و از پیروان ابوتراب است! و او را گرفته و به نزد سلطانشان میبرند و میگویند: این شخص از ابوتراب به خوبی و خیر یاد کرده است! پس او را میزنند [و شکنجه میکنند] و به زندانش میافکنند؛ سپس او را میکشند!!
فَلَمَّا سَمِعَ الْإِمَامُ? ذَلِکَ مِنِّی نَظَرَ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ: «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ سَیِّدِی مَا أَحْلَمَکَ وَ أَعْظَمَ شَأْنَکَ فِی حِلْمِکَ وَ أَعْلَى سُلْطَانَکَ یَا رَبِّ قَدْ أَمْهَلْتَ عِبَادَکَ فِی بِلَادِکَ حَتَّى ظَنُّوا أَنَّکَ أَمْهَلْتَهُمْ أَبَداً وَ هَذَا کُلُّهُ بِعَیْنِکَ لَا یُغَالَبُ قَضَاؤُکَ وَ لَا یُرَدُّ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا» قَالَ: ثُمَّ دَعَا? ابْنَهُ مُحَمَّداً? فَقَالَ: یَا بُنَیَّ؛ قَالَ: لَبَّیْکَ یَا سَیِّدِی.
هنگامی که امام زین العابدین? این سخنان را از من شنید، سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:
«منزّهی ای پروردگار و آقای من! چقدر بردباری و چقدر شأنِ تو در بردباری بزرگ است و چقدر سطنتت بلند مرتبه است! بندگانت را در سرزمینهایت تا آن جا مهلت دادهای که گمان کردهاند برای همیشه مهلت دارند [و در امان هستند.] در حالی که تمام این کارها [و جنایتهایشان] پیش چشم توست!! ای کسی که قضای تو هرگز مغلوب نمیشود و تدبیر حتمی تو هرگز رد نمیشود و هر گونه که بخواهی و هر جا که بخواهی تدبیر و ارادهات را عملی میکنی! [و بر خواست تو کسی برتری نمیجوید] و تو داناتری بر مصالح ما از ما.»
سپس فرزندش امام باقر? را صدا زد و فرمود: پسرم! محمد? جواب داد: لبیک ای آقای من!
قَالَ?: إِذَا کَانَ غَداً فَاغْدُ إِلَى مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ? وَ خُذْ مَعَکَ الْخَیْطَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَ جَبْرَئِیلَ عَلَى جَدِّنَا? فَحَرِّکْهُ تَحْرِیکاً لَیِّناً وَ لَا تُحَرِّکْهُ شَدِیداً، اللَّهَ اللَّهَ فَیَهْلِکُ النَّاسُ کُلُّهُمْ!
حضرت فرمود: فردا صبح زود به مسجد رسول الله? برو و خود نخی را که توسط جبرئیل بر جدّ ما نازل شد، همراه خود ببر و به آرامی آن را حرکت بده؛ مبادا آن را به شدت تکان بدهی که همه مردم را هلاک خواهی نمود!
قَالَ جَابِرٌ: فَبَقِیتُ مُتَفَکِّراً مُتَعَجِّباً مِنْ قَوْلِهِ فَمَا أَدْرِی مَا أَقُولُ لِمَوْلَایَ? فَغَدَوْتُ إِلَى مُحَمَّدٍ? وَ قَدْ بَقِیَ عَلَیَّ لَیْلٌ حِرْصاً أَنْ أَنْظُرَ إِلَى الْخَیْطِ وَ تَحْرِیکِهِ فَبَیْنَمَا أَنَا عَلَى دَابَّتِی إِذْ خَرَجَ الْإِمَامُ? فَقُمْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیَّ السَّلَامَ وَ قَالَ مَا غَدَا بِکَ؟ فَلَمْ تَکُنْ تَأْتِینَا فِی هَذَا الْوَقْتِ!
جابر گوید: من از فرموده امام زین العابدین? تعجب کردم و به فکر فرو رفتم و نفهمیدم که به مولایم چه بگویم! به همین جهت به خاطر اشتیاقی که به دیدن نخ و حرکت دادن آن [توسط امام باقر?] داشتم فردا سحرگاهان در حالی که هنوز هوا روشن نشده بود خود را [به در منزل مولایم] امام محمد باقر? رساندم! من هنوز بر مرکبم سوار بودم، که امام باقر? از منزل خارج شد. برخاستم و بر او سلام کردم. حضرت جواب سلام مرا داد و فرمود: در این بامداد چه چیزی تو را به این جا کشانده است؟! تو معمولا چنین وقتی نزد ما نمیآمدی!
فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سَمِعْتُ أَبَاکَ?ِ یَقُولُ بِالْأَمْسِ: خُذِ الْخَیْطَ وَ سِرْ إِلَى مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ? فَحَرِّکْهُ تَحْرِیکاً لَیِّناً وَ لَا تُحَرِّکْهُ تَحْرِیکاً شَدِیداً فَتُهْلِکَ النَّاسَ کُلَّهُمْ!
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! شنیدم که پدرت دیروز فرمود: نخ را بگیر و به مسجد رسول الله? برو و به آرامی آن را تکان بده و مبادا آن را به شدّت حرکت دهی که همه مردم را هلاک خواهی ساخت!
فَقَالَ?: یَا جَابِرُ، لَوْ لَا الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ وَ الْأَجَلُ الْمَحْتُومُ وَ الْقَدَرُ الْمَقْدُورُ لَخَسَفْتُ وَ اللَّهِ بِهَذَا الْخَلْقِ الْمَنْکُوسِ فِی طَرْفَةِ عَیْنٍ، لَا بَلْ فِی لَحْظَةٍ، لَا بَلْ فِی لَمْحَةٍ، وَ لَکِنَّنَّا عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ.
امام باقر? فرمود: ای جابر! اگر وقت معلوم و مهلت حتمی و اندازه مشخّصی که خدا برای این مردم در نظر گرفته است نبود، به خدا سوگند این مردم پَست را در یک چشم بر هم زدن، بلکه در یک آن، بلکه قبل از یک چشم بر هم زدنی در زمین فرو میبردم! ولی ما همان بندگان گرامی خداییم که در گفتار [و اراده و تصمیم] بر او سبقت نمیگیرند و به امر او عمل میکنند.
قَالَ جَابِرٌ: قُلْتُ لَهُ: یَا سَیِّدِی وَ لِمَ تَفْعَلُ هَذَا بِهِمْ؟!
جابر گوید: عرض کردم مولای من! چرا میخواهی با آنان چنین کنی؟!
قَالَ?: مَا حَضَرْتَ أَبِی بِالْأَمْسِ وَ الشِّیعَةُ یَشْکُونَ إِلَیْهِ مَا یَلْقَوْنَ مِنَ النَّاصِبِیَّةِ الْمَلاعِینِ وَ الْقَدَرِیَّةِ الْمُقَصِّرِینَ؟
امام فرمود: آیا دیروز در حضور پدرم نبودی که گروهی از شیعیان از بلاهایی که از طرف ناصبیان ملعون و جبریهای کوتاهی کننده [در انجام وظایف] بر آنان وارد میشود، به محضر او شکایت میکردند؟!
فَقُلْتُ: بَلَى یَا سَیِّدِی.
عرض کردم: بله، بودم ای مولای من!
قَالَ?: فَإِنِّی أُرْعِبُهُمْ وَ کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ یَهْلِکَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ وَ یُطَهِّرَ اللَّهُ مِنْهُمُ الْبِلَادَ وَ یُرِیحَ الْعِبَادَ.
حضرت فرمود: به همین خاطر من آنان را خواهم ترساند و دوست دارم گروهی از آنان را نابود کنم تا خدا شهرها را از آلودگی وجود آنان پاک سازد و بندگانش را از دست آنان راحت کند!
قُلْتُ: یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ تُرْعِبُهُمْ وَ هُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَوْا؟
عرض کردم: ای مولای من! چگونه آنان را میترسانی در حالی که آنان بیش از آنند که به شمار آیند؟!
قَالَ?: امْضِ بِنَا إِلَى الْمَسْجِدِ لِأُرِیَکَ قُدْرَةَ اللَّهِ تَعَالَى.
امام فرمود: به همراهم به مسجد بیا تا قدرت خدا را به تو نشان دهم!
قَالَ جَابِرٌ: فَمَضَیْتُ مَعَهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ فِی التُّرَابِ وَ کَلَّمَ بِکَلِمَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ أَخْرَجَ مِنْ کُمِّهِ خَیْطاً دَقِیقاً یَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْکِ وَ کَانَ أَدَقَّ فِی الْمَنْظَرِ مِنْ خَیْطِ الْمَخِیطِ ثُمَّ قَالَ?: خُذْ إِلَیْکَ طَرَفَ الْخَیْطِ وَ امْشِ رُوَیْداً وَ إِیَّاکَ ثُمَّ إِیَّاکَ أَنْ تُحَرِّکَهُ!
جابر گوید: پس از این سخن امام به همراه ایشان به مسجد رفتم. امام دو رکعت نماز گذارد، سپس گونهاش را بر خاک گذاشت و کلماتی بر زبان جاری کرد؛ سپس سرش را بلند نمود و نخ نازکی را که از آن بوی مشک متصاعد بود از جیبش بیرون آورد که از نخ سوزن هم باریکتر می! سپس فرمود: یک طرف آن را بگیر و به آرامی جلو برو و خیلی مواظب باش که آن را حرکت ندهی!
قَالَ جَابِرٌ: فَأَخَذْتُ طَرَفَ الْخَیْطِ وَ مَشَیْتُ رُوَیْداً.
جابر گوید: پس از امر امام، من یک طرف آن نخ را گرفتم و به آهستگی جلو رفتم.
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی
پیشگفتار
از آن جا که دستان بلند پرواز عقول از معرفت ذات باری کاملاً کوتاه است، خداوند تعالی معرفت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را بر هر کسی به اندازه ظرف وجودیش واجب گردانیده؛ زیرا چنان که طاعت آنان را طاعت خود، مخالفت با آنان را مخالفت با خود، رضایت آنان را رضایت خود و خشم آنان را خشم خود معرفی کرده، شناخت آنان نیز شناخت خداست؛ چرا که آنان اسمهای زیبای الهی هستند که خداوند متعال آنان را واسطهی خود و خلق و کانال فیض و مظاهر رحمت خود در میان خلقش قرار داده است. در عین حال، معرفت این انوار مقدّس چنان که باید، عنقائی است که شکار کس نشود؛ با این وجود از باب آن که آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید، این مهم تکلیفی است که مضاف بر آن که از آن گریزی نیست، راهی برای کمال نیز جز از این طریق وجود ندارد.
آن چه پیش روی شماست روایتی نورانی است که در عین آن که به بیان یکی از فضائل اهل بیت عصمت و طهارت میپردازد، در بردارندهی سرّی از اسرار معرفت اهل بیت است که دانستن آن برای شیعیان و محبّان آن بزرگواران ضرورت دارد. امید آن که این ناچیز مورد قبول خداوند تعالی و امام عصر ارواحنا فداه قرار گیرد، ان شاء الله.
قم مقدسه
حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی رضا ذبیح
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت اول
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت دوم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت سوم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت چهارم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت پنجم
حدیث زلزله جابر بن یزید جعفی قسمت ششم
برای دانلود متن کامل حدیث جابر بن یزید جعفی در فرمت word اینجا را کلیک نمایید
(مستشهد966 ه.ق)
«شیخ زین الدین معروف به شهید ثانى،از اعاظم فقهاى شیعه است.مردى جامعبوده و در علوم مختلف دست داشته است.اهل جبل عامل است.جد ششم اوصالح نامى است که شاگرد علامه حلى بوده است.ظاهرا اصلا اهل طوس بودهاست،از این رو شهید ثانى،گاهى«الطوسى الشامى»امضاء مىکرده است. (1)
(متولد543-متوفى 598 ه.ق)
«ابن ادریس حلى،از فحول علماى شیعه است.خودش عرب است و شیخطوسى جد مادرى او(البته مع الواسطه)به شمار مىرود.به حریت فکر معروفاست،صولت هیبت جدش شیخ طوسى را شکست،نسبتبه علماء و فقهاء تاسر حد اهانت،انتقاد مىکرد.در سال 598 در سن 55 سالگى درگذشت.
کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام«سرائر»است.گفتهاند که ابن ادریس ازتلامذه سید ابو المکارم ابن زهره بوده است،ولى بنا بر تعبیراتى که ابن ادریس درکتاب«الودیعه»از کتاب السرائر مىکند،چنین برمىآید که صرفا معاصر وى بودهاست و او را ملاقات کرده است و در برخى مسائل فقهى میان آنها مکاتباتى رد وبدل شده است.» (1)
ضیافت شگفتی است و ضیافت کدهای شگفتتر.
ضیافت گرسنگی!
ضیافت بر سفرهای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.
و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده.
و ...
مهمان من و تو!
یک ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.
آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشمهای عادی و مادی از آن محرومند.
آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونهشدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛
تنزل الملائکته و الروح...
زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.
ماه شگفتی است.ماه شستن پلکها از خواب برای ادراک لذت شیرین خلوت شبانگاه، ماه صیام و قیام و سلام، ماه هدایت و بینات و فرقان،هدی للناس و بینات و من الهدی و الفرقان.
به ضیافتکدهای میآییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدوددن است.
به ضیافتکدهای میآییم که شرط ورود تقوا است و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است.
بر سر در این شهر نوشتهاند، پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
-------------------
شبهای اشک و زمزمه رسیده است. شبهایی که نفسها بوی بهشت می گیرند، چشمها بهشت را رصد میکنند. لبها به بوسهی نام دوست متبرک می شوند.
و روزها همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لبهای خدا!
در این ماه، انفاس، تسبیح است، حتی خواب نیز عبادت! خوابی برای بیداری، خوابی برای نخوابیدن.
ماه مبارک خداست. در دوزخ بسته میشود و بهشت آغوش میگشاید.
آیا ما به خاموشکردن شعلههای دوزخ در خویش می اندیشیم!
فرصت عزیزی است تا گناه از ساحت قلبهایمان رمان و گریزان شود،
و خدا به ضیافتکده قلبهایمان مهمان.
پس رمضان، جشن حضور خداست در قلبها.
به خدا خوش آمد بگویید.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ
( سوره بقره آیه 185)
برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.
حجم: 1046 k
خطبه شعبانیه پیامبر اکرم
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِى وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ.
اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوى شما رو کرده است.
ماهى که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.
هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ.
ماهى که در آن شما را به مهمانى خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفسهاى شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهاى شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت هاى راستین و دلهاى پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.
فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِى هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ.
پس شقى و بدبخت، آن کسى است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بى بهره شود. در این ماه باگرسنگى و تشنگى خود، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران و درماندگان کمک ویاری کنید.
به پیران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانى نموده و با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.
وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَى أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ.
زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید. دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوشهاى خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانى کنند. از گناهان خود به سوى خدا توبه و بازگشت کنید.
وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِى أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْفَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.
در اوقات نماز، دستهاى خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعتهاست و در این اوقات، حق تعالى با رحمت، به بندگانش مى نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ.
اى مردم! جانهایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده ها، آن را سبک گردانید و بدانید که حق تعالى به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.
أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِى هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ، قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ
اى مردم! هرکه از شما روزه دار مؤمنى را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت.
برخى از اصحاب گفتند: یا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نیستیم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.
أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِى هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِى هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.
اى مردم! هرکس اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدمها، بر آن بلغزد. هرکس در این ماه کارهاى غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند.
هرکس در این ماه از آزار رساندن به مردم خوددارى کند، حق تعالى، روز قیامت،خشم خود را از او بازدارد.
هرکس در این ماه یتیم بى پدرى را گرامى دارد، خدا او را در قیامت عزیز گرداند.
وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ بِصَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ.
هرکس در این ماه صله رحم کند و با خویشان بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هرکس در این ماه رابطه اش را با خویشان خود قطع کند،خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید.
هرکس در این ماه نماز مستحبى بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسى که نماز واجبى بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههاى دیگر را به او عطا کند.
وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِى غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.
هرکس در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند.
وهرکس که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسى را دارد که در ماههاى دیگر قرآن را ختم کرده باشد.
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِى هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَنْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَالشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ.
اى مردم! درهاى بهشت در این ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر روى شما نبندد.
و درهاى جهنم در این ماه بسته است، از خدا بخواهید که آنها را بر روى شما نگشاید.
شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِى هَذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِى هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ.
على علیه السلام مى فرماید: در این حال از جا برخاسته و عرض کردم، اى پیامبر خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت فرمود: اى ابا الحسن! برترین اعمال در این ماه پرهیز از محرمات است.
وسائل الشیعة ج : 10 ص : 314
مناجات شعبانیه
پدید آورنده : جواد محدثی ، صفحه 93
در دعاهای اسلامی، دریایی از حقایق ناب عرفانی موج می زند.
یکی از نغزترین، معروف ترین و زیباترین ادعیه، «مناجات شعبانیه » است که به روایت «ابن خالویه »، این مناجات را حضرت امیر(ع) و امامان دیگر در «ماه شعبان » می خواندند. در «مفاتیح الجنان » نیز در اعمال مشترکه ماه شعبان، به عنوان «عمل هشتم » آمده است و آغاز آن چنین است: «اللهم صل علی محمد و آل محمد واسمع دعائی اذا دعوتک ...».
بجاست که از عارف کامل، امام راحل، خمینی عزیز(قدس سره) یاد کنیم که با یادکرد پیوسته از این دعا و مضامین بلندش، آن هم با زبان و لحنی خاص و شوق انگیز، توجه امت ما را به این گنجینه عرفانی بیشتر معطوف ساخت. به این چند نمونه دقت کنید:
«مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته - نه از این عارفهای لفظی -بخواهد آن را شرح کند، و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است ...» (1)
«چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجاتهای ائمه اطهار(ع) و همین «مناجات شعبانیه » مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا، تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است، نمی توانند وجدان کنند.» (2)
جدول اوقات شرعی رمضان سال 1390به افق شهرستان اندیمشک اعلام شد.
برای دریافت فایل Word جدول اوقات شرعی ماه رمضان سال 1390 شهرستان اندیمشک روی لینک زیر کلیک نمایید.
جدول اوقات شرعی رمضان سال 1390به افق شهرستان اندیمشک