سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ با غیرت است و هر باغیرتی را دوست دارد و به سبب غیرتش بود که همه کارهای زشت را، چه نهان و چه آشکار، حرام کرده است. [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :12
کل بازدید :220498
تعداد کل یاداشته ها : 110
103/2/17
1:23 ع





Powered by WebGozar

موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
خادم الجواد[10]
کانون فرهنگی مسجد جواد الائمه شهرستان اندیمشک درآغاز دهه هفتاد تاسیس شد و از همان ابتدا با یک برنامه منظم و منسجم جهت پر بار کردن اوقات فراغت و جهت دادن به برنامه های فرهنگی ، کار فرهنگی خود را آغاز کرد. یکی از موفقیتهای بزرگ این کانون همفکری و وجود نیروهای جوان و خوش فکر می باشد که با همکاری مستمر خود توانسته اند طراوت خاصی به برنامه های کانون ببخشند و وجود روحانیت در این مجموعه باعث شده که این مجموعه ، یکی از مجموعه های کاملاً دینی در سطح شهرستان مطرح شده و برنامه های برگزاری دعای توسل و زیارت عاشورا و همچنین مراسم جشن و عزاداری در ایام مختلف سال و چاپ و نشر ماهنامه های دینی در سطح شهرستان و نماز جمعه از کارهای موفق این مجتمع محسوب می شود محور اصلی در این برنامه ها آموزش متون دینی و آگاهی از مسائل روز و برگزاری کلاسهای متناسب در گروههای سنی مختلف بوده که تا کنون هم با پیشرفت و نوآوری همراه بوده و هر ساله برنامه های این کانون در قالبهای جدید همراه با روشهای روز برگزار می گردد.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

فَقَالَ  ?ِ  : قِفْ یَا جَابِرُ. فَوَقَفْتُ فَحَرَّکَ الْخَیْطَ تَحْرِیکاً لَیِّناً فَمَا ظَنَنْتُ أَنَّهُ حَرَّکَهُ مِنْ لِینِهِ ثُمَّ قَالَ  ?  : نَاوِلْنِی طَرَفَ الْخَیْطِ. قَالَ: فَنَاوَلْتُهُ فَقُلْتُ: مَا فَعَلْتَ بِهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ  ?  : وَیْحَکَ اخْرُجْ إِلَى النَّاسِ وَ انْظُرْ مَا حَالُهُمْ!

سپس امام فرمود: ای جابر، [کافی است، سر جایت] بایست! من نیز ایستادم. سپس امام آن نخ را به آرامی حرکت داد چنان که من گمان کردم که هیچ حرکتی نکرد! آن گاه فرمود: آن طرف نخ را به من بده. من سر نخ را به آن بزرگوار دادم و با تعجّب عرض کردم: ای پسر رسول خدا، شما که آن را حرکتی ندادی!! امام فرمود: وای بر تو! به بیرون از مسجد به طرف مردم برو و حال آن‌ها را ببین!

قَالَ جَابِرُ: فَخَرَجْتُ مِنَ الْمَسْجِدِ فَإِذَا صِیَاحٌ وَ وَلْوَلَةٌ مِنْ کُلِّ نَاحِیَةٍ وَ زَاوِیَةٍ وَ إِذَا زَلْزَلَةٌ وَ هَدَّةٌ وَ رَجْفَةٌ وَ إِذَا الْهَدَّةُ أَخْرَبَتْ عَامَّةَ دُورِ الْمَدِینَةِ وَ هَلَکَ تَحْتَهَا أَکْثَرُ مِنْ ثَلَاثِینَ أَلْفَ رَجُلٍ وَ امْرَأَةٍ وَ إِذَا بِخَلْقٍ یَخْرُجُونَ مِنَ السِّکَکِ لَهُمْ بُکَاءٌ وَ عَوِیلٌ وَ ضَوْضَاةٌ وَ رَنَّةٌ شَدِیدَةٌ وَ هُمْ یَقُولُونَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ قَدْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ وَ هَلَکَ النَّاسُ» وَ آخَرُونَ یَقُولُونَ: «الزَّلْزَلَةُ وَ الْهَدَّةُ» وَ آخَرُونَ یَقُولُونَ: «الرَّجْفَةُ وَ الْقِیَامَةُ هَلَکَ فِیهَا عَامَّةُ النَّاسِ» وَ إِذَا أُنَاسٌ قَدْ أَقْبَلُوا یَبْکُونَ یُرِیدُونَ الْمَسْجِدَ وَ بَعْضُهُمْ یَقُولُونَ لِبَعْضٍ: «کَیْفَ لَا یُخْسَفُ بِنَا وَ قَدْ تَرَکْنَا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ ظَهَرَ الْفِسْقُ وَ الْفُجُورُ وَ کَثُرَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ اللِّوَاطَةُ وَ اللَّهِ لَیَنْزِلَنَّ بِنَا مَا هُوَ أَشَدُّ مِنْ ذَلِکَ وَ أَعْظَمُ أَوْ نُصْلِحَ أَنْفُسَنَا!»

جابر گوید: پس از سخن حضرت، از مسجد خارج شدم، ناگهان از هر طرف و گوشه‌ای از شهر با فریاد و شیون مواجه شدم؛ دیدم زلزله شده و زمین با تکان و لرزشی همه خانه‌های مدینه را خراب کرده است و بیش از سی هزار نفر مرد و زن در زیر آوار هلاک شده‌اند! در این هنگام گروهی از مردم را دیدم که گریان و نالان و با شیون و زاری از میان کوچه‌ها جلو می‌آمدند و می‌گفتند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، حتماً قیامت بر پا شده و واقعه موعود روی داده است و مردم هلاک شده‌اند» و گروهی دیگر می‌گفتند: «زلزله و زمین لرزه است» و گروه دیگری می‌گفتند: «زمین لرزه‌ی قیامت است و همه مردم هلاک خواهند شد!» در این گیر و دار گروهی را دیدم که گریان به قصد مسجد جلو می‌آمدند در حالی که بعضی از آن‌ها به بعضی دیگر می‌گفتند: چطور زمین ما را در خود فرو نبرد در حالی که ما امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده‌ایم و فسق و فجور در میان ما آشکارا انجام می‌شود و زنا و ربا و شراب خواری و لواط در میان ما زیاد شده است!! به خدا سوگند اگر ما خود را اصلاح نکنیم بلاهایی بزرگ‌تر و شدید‌تر از این بر ما نازل خواهد شد!»

قَالَ جَابِرٌ: فَبَقِیتُ مُتَحَیِّراً أَنْظُرُ إِلَى النَّاسِ یَبْکُونَ وَ یَصِیحُونَ وَ یُوَلْوِلُونَ وَ یَغْدُونَ زُمَراً إِلَى الْمَسْجِدِ فَرَحِمْتُهُمْ حَتَّى وَ اللَّهِ بَکَیْتُ لِبُکَائِهِمْ وَ إِذَا لَا یَدْرُونَ مِنْ أَیْنَ أُتُوا وَ أُخِذُوا فَانْصَرَفْتُ إِلَى الْإِمَامِ الْبَاقِرِ  ?ِ   وَ قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ لَهُ وَ هُمْ یَقُولُونَ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَرَى مَا نَزَلَ بِنَا بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ  ?   وَ قَدْ هَلَکَ النَّاسُ وَ مَاتُوا فَادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا!»

جابر گوید: من همچنان با حیرت به مردمی که می‌گریستند و جیغ می‌کشیدند و ناله سر می‌دادند و گروه گروه به سمت مسجد النبی  ?   در حرکت بودند، نگاه می‌کردم! چون چنین دیدم دلم برایشان سوخت چنان که با گریه آنان گریستم؛ چون می‌دیدم که نمی‌دانند چرا و چگونه به این بلایا گرفتار شده‌اند! با مشاهده این وضعیت، به حضور امام باقر  ?   برگشتم و دیدم که گروهی از مردم اطراف او جمع شده‌اند و می‌گفتند: ای پسر رسول خدا! نمی‌بینی در حرم رسول خدا چه بلایی بر ما نازل شده است و همه مردم هلاک شده‌اند؛ پس از خداوند عزّ و جلّ برای برطرف شدن این بلا از ما، دعا کن!

فَقَالَ  ?   لَهُمْ: افْزَعُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ الصَّدَقَةِ وَ الدُّعَاءِ! ثُمَّ سَأَلَنِی ? فَقَالَ: یَا جَابِرُ، مَا حَالُ النَّاسِ؟

حضرت فرمود: به نماز و صدقه و دعا پناه بیاورید! سپس از من پرسید و فرمود: ای جابر، مردم در حالی بودند؟

فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی، لَا تَسْأَلْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ خَرِبَتِ الدُّورُ وَ الْقُصُورُ وَ هَلَکَ النَّاسُ وَ رَأَیْتُهُمْ بِغَیْرِ رَحْمَةٍ فَرَحِمْتُهُمْ!

عرض کردم: ای آقای من! ای پسر رسول خدا، نپرس که خانه‌ها و قصرها ویران و مردم هلاک شده‌اند؛ چنان که آنان را سزاوار ترحّم دیدم، پس دلم برایشان سوخت!

فَقَال?: لَا رَحِمَهُمُ اللَّهُ أَبَداً!! أَمَا إِنَّهُ قَدْ بَقِیَ عَلَیْکَ بَقِیَّةٌ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا رَحِمْتَ أَعْدَاءَنَا وَ أَعْدَاءَ أَوْلِیَائِنَا!! ثُمَّ قَالَ?: سُحْقاً سُحْقاً، بُعْداً بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ! وَ اللَّهِ لَوْ حَرَّکْتُ الْخَیْطَ أَدْنَى تَحْرِیکَةٍ لَهَلَکُوا أَجْمَعِینَ وَ جَعَلَ أَعْلَاهَا أَسْفَلَهَا وَ لَمْ یَبْقَ دَارٌ وَ لَا قَصْرٌ وَ لَکِنْ أَمَرَنِی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ أَنْ لَا أُحَرِّکَهُ شَدِیداً ثُمَّ صَعِدَ الْمَنَارَةَ وَ النَّاسُ لَا یَرَوْنَهُ فَنَادَى? بِأَعْلَى صَوْتِهِ: أَلَا أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ!

امام [چون سخنان مرا شنید،] فرمود: خدا هرگز آنان را مورد رحمت خود قرار ندهد! این که برایشان دلسوزی می‌کنی بدان جهت است که هنوز [در معرفت و ولایت ما] کاستی داری، اگر چنین نبود هرگز بر دشمنانِ ما و دشمنانِ دوستان ما دلسوزی نمی‌کردی!! سپس فرمود: دورند، دورند، این گروه ستمگر از رحمت پروردگار!! به خدا قسم اگر این نخ را اندکی محکم‌تر تکان می‌دادم، همگی هلاک می‌شدند و شهر کاملاً زیر و رو می‌شد و هیچ خانه و قصری پا بر جا نمی‌ماند! ولی آقا و مولایم به من فرمان داد که آن را به شدّت حرکت ندهم. سپس از مناره مسجد بالا رفت و در حالی که مردم او را نمی‌دیدند، با صدای بلندی ندا داد: ای گروه گمراهان تکذیب کننده!

فَظَنَّ النَّاسُ أَنَّهُ صَوْتٌ مِنَ السَّمَاءِ فَخَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ وَ طَارَتْ أَفْئِدَتُهُمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ فِی سُجُودِهِمْ: الْأَمَانَ الْأَمَانَ فَإِذَا هُمْ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ وَ لَا یَرَوْنَ الشَّخْصَ! ثُمَّ أَشَارَ بِیَدِهِ? وَ أَنَا أَرَاهُ وَ النَّاسُ لَا یَرَوْنَهُ فَزَلْزَلَتِ الْمَدِینَةُ أَیْضاً زَلْزَلَةً خَفِیفَةً لَیْسَتْ کَالْأُولَى وَ تَهَدَّمَتْ فِیهَا دُورَةٌ کَثِیرَةٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ: «ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ» (انعام / 146)

مردم چون ندای امام را شنیدند، گمان کردند که صدایی آسمانی است؛ از این رو با صورت به سجده افتادند و دل‌هایشان از جا کنده شد و در همان حالت می‌گفتند: «الْأَمَانَ، الْأَمَانَ!» در آن حال آنان آن صدای خدایی را می‌شندیدند، ولی صاحب آن را نمی‌دیدند! سپس امام? در حالی که من ایشان را می‌دیدم و مردم نمی‌دیدند، با دستان مبارکش [دوباره به آن نخ] اشاره‌ای نمود که با آن اشاره ایشان دوباره مدینه لرزید؛ اگر چه این زلزله به شدّت زلزله قبلی نبود، ولی باز هم خانه‌های بسیاری ویران گردید. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود:

«آنان چون ستم کردند، ما آنان را مجازات کردیم»

ثُمَّ تَلَا? بَعْدَ مَا نَزَلَ: «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمینَ بِبَعیدٍ» (هود 82 و 83) «لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طینٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفینَ» (ذاریات 33 و 34)

و پس از آن که از مناره به زیر آمد این آیات را تلاوت فرمود:

«چون فرمان قهر ما رسید، دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و مرتّب بر سر آن‌ها از آسمان سنگِ هلاک فرو ریختیم که آن سنگ‌های بلا که بر سر ستمکاران [فرو می‌ریخت] از امر خدا نشاندار و معیّن بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود»

 رز«تا آنان و دیارشان را از گل سنگباران کنیم که آن سنگ‌ها نزد پروردگارت معین و نشاندار برای ستمکاران است.»

وَ تَلَا?: فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ (نحل / 26)

سپس این آیه را تلاوت فرمود:

«آن کافرانی که پیش از اینان بودند نیز مانند اینان مکرها برای پایمال کردن حق اندیشیدند، لیکن خدا سقف بنای آن‌ها را از پایه ویران کرد و بر سرشان فرو ریخت و عذاب خدا از جایی که نمی‌فهمیدند آن‌ها را فرا رسید»

قَالَ جَابِرٌ: وَ خَرَجَتِ الْمُخَدَّرَاتُ فِی الزَّلْزَلَةِ الثَّانِیَةِ مِنْ خُدُورِهِنَّ مُکَشَّفَاتِ الرُّءُوسِ وَ إِذَا الْأَطْفَالُ یَبْکُونَ وَ یَصْرُخُونَ فَلَا یَلْتَفِتُ أَحَدٌ!

جابر گوید: در زلزله دوم زنان پرده نشین نیز [از شدت وحشت] سر برهنه از سراپرده خود بیرون زدند و اطفال گریه و شیون می‌کردند، ولی کسی [به آنان] توجّهی نمی‌کرد!

فَلَمَّا بَصُرَ الْبَاقِرُ? ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْخَیْطِ فَجَمَعَهُ فِی کَفِّهِ فَسَکَنَتِ الزَّلْزَلَةُ ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِی وَ النَّاسُ لَا یَرَوْنَهُ وَ خَرَجْنَا مِنَ الْمَسْجِدِ فَإِذَا قَوْمٌ قَدِ اجْتَمَعُوا إِلَى بَابِ حَانُوتِ الْحَدَّادِ وَ هُمْ خَلْقٌ کَثِیرٌ یَقُولُونَ: مَا سَمِعْتُمْ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَدَرَةِ مِنَ الْهِمَّةِ! فَقَالَ بَعْضُهُمْ: بَلَى لَهَمْهَمَةٌ کَثِیرَةٌ! وَ قَالَ آخَرُونَ: بَلْ وَ اللَّهِ صَوْتٌ وَ کَلَامٌ وَ صِیَاحٌ کَثِیرٌ وَ لَکُنَّا وَ اللَّهِ لَمْ نَقِفْ عَلَى الْکَلَامِ!

هنگامی که امام باقر? وضعیت آنان را دید، آن نخ را در کف دستش جمع کرد ناگهان زلزله متوقّف شد؛ سپس در حالی که کسی او را نمی‌دید، دستم را گرفت و از مسجد خارج شدیم که با گروهی از مردم مواجه شدیم که بر در دکان آهنگری اجتماع کرده بودند و می‌گفتند: تا کنون در این شهر چنین صدایی نشنیده بودید! برخی گفتند: آری، صداهای زیادی بود! و گروه دیگری گفتند: صداها و سخن‌ها و فریادهای زیادی بود، ولی به خدا قسم ما متوجه [معنای] آن‌ها نشدیم!!

قَالَ جَابِرٌ: فَنَظَرَ الْبَاقِرُ? إِلَى قِصَّتِهِمْ ثُمَّ قَالَ: یَا جَابِرُ دَأْبُنَا وَ دَأْبُهُمْ إِذَا بَطِرُوا وَ أَشِرُوا وَ تَمَرَّدُوا وَ بَغَوْا أَرْعَبْنَاهُمْ وَ خَوَّفْنَاهُمْ فَإِذَا ارْتَدَعُوا وَ إِلَّا أَذِنَ اللَّهُ فِی خَسْفِهِمْ

جابر گوید: پس از آن که امام باقر? سخنان آنان را شنید، فرمود: ای جابر، روش ما در برخورد با اینان چنین است که چون طغیان و کفران نعمت و سرکشی و گردن‌کشی و ستم کنند، آنان را می‌ترسانیم؛ پس اگر ترسان شدند و تغییر کردند، رهایشان می‌کنیم و در غیر این صورت خدا به فرو بردن آنان در زمین اجازه می‌دهد!

قَالَ جَابِرٌ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا هَذَا الْخَیْطُ الَّذِی فِیهِ الْأُعْجُوبَةُ؟!

جابر گوید: عرض کردم ای پسر رسول خدا، این نخی که این همه عجایب در آن است، چیست؟!

قَالَ?: هَذِهِ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ إِلَیْنَا، یَا جَابِرُ إِنَّ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً وَ مَکَاناً رَفِیعاً وَ لَوْ لَا نَحْنُ لَمْ یَخْلُقِ اللَّهُ أَرْضاً وَ لَا سَمَاءً وَ لَا جَنَّةً وَ لَا نَاراً وَ لَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَا بَرّاً وَ لَا بَحْراً وَ لَا سَهْلًا وَ لَا جَبَلًا وَ لَا رَطْباً وَ لَا یَابِساً وَ لَا حُلْواً وَ لَا مُرّاً وَ لَا مَاءً وَ لَا نَبَاتاً وَ لَا شَجَراً اخْتَرَعَنَا اللَّهُ مِنْ نُورِ ذَاتِهِ لَا یُقَاسُ بِنَا بَشَرٌ بِنَا أَنْقَذَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِنَا هَدَاکُمُ اللَّهُ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ دَلَلْنَاکُمْ عَلَى رَبِّکُمْ فَقِفُوا عَلَى أَمْرِنَا وَ نَهْیِنَا وَ لَا تَرُدُّوا کُلَّ مَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنَّا فَأَنَا أَکْبَرُ وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ وَ أَرْفَعُ مِنْ جَمِیعِ مَا یَرِدُ عَلَیْکُمْ مَا فَهِمْتُمُوهُ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ وَ مَا جَهِلْتُمُوهُ فَکِلُوا أَمْرَهُ إِلَیْنَا وَ قُولُوا: أَئِمَّتُنَا أَعْلَمُ بِمَا قَالُوا. 

حضرت فرمود: این باقی مانده‌ای است از آن چه آل موسی و آل هارون? از خود باقی گذاشته‌اند که ملائکه آن را برای ما آورده‌اند.

ای جابر، ما در نزد خدا منزلت و جایگاه رفیعی داریم؛ چنان که اگر ما نبودیم، خدا نه زمینی می‌آفرید و نه آسمانی، و نه بهشتی و نه جهنمی، و نه خورشیدی و نه ماهی، و نه خشکی و نه دریایی، و نه دشتی و نه کوهی، و نه تری و نه خشکی، و نه شیرینی و نه تلخی، و نه آبی و نه گیاهی و نه درختی را نمی‌آفرید. خدا ما را از نور ذاتش آفرید؛ پس هیچ انسانی با ما قابل مقایسه نیست. به واسطه ما خدا شما را از هلاکت نجات داد و به سبب ما شما را هدایت کرد و به خدا سوگند ما شما را به سوی پروردگارتان رهنمون می‌شویم؛ پس امر و نهی ما را ملتزم شوید و هر چه از [مقامات و فضایل] ما به شما می‌رسد، هرگز انکار نکنید؛ چرا که ما بزرگ‌تر، عظیم‌تر، جلیل‌تر و رفیع‌تر از تمام آن چه از [فضایل و مقامات] که درباره ما به شما می‌رسد، هستیم! پس خدا را بر آن چه [از معرفت و فضایل ما] فهمیده‌اید و دریافته‌اید، سپاس گویید و آن چه را که نمی‌فهمید و نمی‌دانید، به ما واگذارید و بگویید: امامان ما به آن چه فرموده‌اند، داناترند!


  
پیامهای عمومی ارسال شده