سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، پیشه ورِ درستکار رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :12
کل بازدید :220493
تعداد کل یاداشته ها : 110
103/2/17
8:34 ص





Powered by WebGozar

موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
خادم الجواد[10]
کانون فرهنگی مسجد جواد الائمه شهرستان اندیمشک درآغاز دهه هفتاد تاسیس شد و از همان ابتدا با یک برنامه منظم و منسجم جهت پر بار کردن اوقات فراغت و جهت دادن به برنامه های فرهنگی ، کار فرهنگی خود را آغاز کرد. یکی از موفقیتهای بزرگ این کانون همفکری و وجود نیروهای جوان و خوش فکر می باشد که با همکاری مستمر خود توانسته اند طراوت خاصی به برنامه های کانون ببخشند و وجود روحانیت در این مجموعه باعث شده که این مجموعه ، یکی از مجموعه های کاملاً دینی در سطح شهرستان مطرح شده و برنامه های برگزاری دعای توسل و زیارت عاشورا و همچنین مراسم جشن و عزاداری در ایام مختلف سال و چاپ و نشر ماهنامه های دینی در سطح شهرستان و نماز جمعه از کارهای موفق این مجتمع محسوب می شود محور اصلی در این برنامه ها آموزش متون دینی و آگاهی از مسائل روز و برگزاری کلاسهای متناسب در گروههای سنی مختلف بوده که تا کنون هم با پیشرفت و نوآوری همراه بوده و هر ساله برنامه های این کانون در قالبهای جدید همراه با روشهای روز برگزار می گردد.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

قَالَ جَابِرٌ: فَسَأَلْتُهُمْ، فَأَمْسَکُوا وَ سَکَتُوا!

جابر گوید: من نیز پرسش امام را از آنان پرسیدم، ولی باز هم آن‌ها درنگ کرده و ساکت شدند!

قَالَ جَابِرٌ: فَنَظَرَ  ?   إِلَیَّ وَ قَالَ: یَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّهُمْ قَدْ بَقِیَ عَلَیْهِمُ بَقِیَّةٌ!

جابر گوید: [پس از این پرسش‌ها] حضرت رو به من کرد و فرمود: ای جابر! این همان چیزی است که به تو گفته بودم که اینان هنوز [در معرفت ما] کاستی‌هایی دارند!

فَقُلْتُ لَهُمْ: مَا لَکُمْ مَا تُجِیبُونَ إِمَامَکُمْ؟!

جابر گوید: پس از فرموده امام، من به آن‌ها گفتم: چرا جواب امامتان را نمی‌دهید؟!

فَسَکَتُوا وَ شَکَوْا!!

آنان باز هم در مقابل پرسش من سکوت کردند و پاسخی ندادند!

فَنَظَرَ  ?   إِلَیْهِمْ وَ قَالَ: یَا جَابِرُ هَذَا مَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ قَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِمْ بَقِیَّةٌ!

سپس امام  ?   نگاهی به آنان کرد و فرمود: ای جابر! این همان چیزی است که [در باره آن‌ها] به تو گفته بودم که هنوز [در معرفت ما] کاستی دارند!

وَ قَالَ الْبَاقِرُ  ?  : مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ؟!

و امام باقر  ?   نیز به آنان فرمود: چرا چیزی نمی‌گویید؟!

فَنَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ قَالُوا: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، لَا عِلْمَ لَنَا فَعَلِّمْنَا!

[در این هنگام] بعضی از آنان به بعضی دیگر نگاهی کرده و از همدیگر سئوال امام را پرسیدند؛ سپس گفتند: ای پسر رسول خدا! ما هیچ نمی‌دانیم، خودت ما آگاه کن!

قَالَ جَابِرٌ: فَنَظَرَ الْإِمَامُ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ  ?   إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ  ?   وَ قَالَ لَهُمْ: مَنْ هَذَا؟

جابر گوید: [پس از این اظهار ادب آنان] امام زین العابدین  ?   رو به فرزندش امام باقر  ?  نمود و از آنان پرسید: این کیست؟

قَالُوا: ابْنُکَ!

آن‌ها گفتند: پسرت است!

فَقَالَ? لَهُمْ: مَنْ أَنَا؟

حضرت به آنان فرمود: من کیستم؟!

قَالُوا: أَبُوهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ!

آنان گفتند: شما پدر ایشان، حضرت علی بن الحسین? هستید!

قَالَ جَابِرٌ: فَتَکَلَّمَ? بِکَلَامٍ لَمْ نَفْهَمْ فَإِذَا مُحَمَّدٌ بِصُورَةِ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ إِذَا عَلِیٌّ بِصُورَةِ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ!

جابر گوید: [پس از این گفتگوی کوتاه] امام کلماتی بر زبان جاری کرد که ما نفهمیدیم، ناگهان دیدیم که صورت محمد? به شکل پدرش و صورت امام زین العابدین? به شکل محمد باقر? تبدیل شد!

قَالُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ!

آنان با تعجب و حیرت گفتند: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ! معبودی جز الله نیست!

فَقَالَ الْإِمَامُ?: لَا تَعْجَبُوا مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ، أَنَا مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ أَنَا! وَ قَالَ مُحَمَّدٌ: یَا قَوْمُ لَا تَعْجَبُوا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَنَا عَلِیٌّ وَ عَلِیٌّ أَنَا وَ کُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ!

امام فرمود: از قدرت خداوند تعالی تعجب نکنید؛ من محمدم و محمد من است! و محمد باقر علیه السلام فرمود: ای آقایان! از امر خدا تعجب نکنید؛ چرا که من علیّم و علیّ من است و همه ما یکی هستیم و از یک نوریم و روح ما از امرِ خدا است؛ اوّلِ ما محمّد است و اوسطِ ما محمّد است و آخِر ما نیز محمّد است و همه ما محمّدیم!

قَالَ جَابِرٌ: فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّداً وَ هُمْ یَقُولُونَ: آمَنَّا بِوَلَایَتِکُمْ وَ بِسِرِّکُمْ وَ بِعَلَانِیَتِکُمْ وَ أَقْرَرْنَا بِخَصَائِصِکُمْ

جابر گوید: آنان چون این سخنان را شنیدند با صورت به سجده افتادند در حالی که می‌گفتند: ما به ولایت شما و مخفی و آشکارتان ایمان آوردیم و به فضایل [ویژه] شما اقرار کردیم!

فَقَالَ الْإِمَامُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ?: یَا قَوْمُ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ فَأَنْتُمُ الْآنَ الْعَارِفُونَ الْفَائِزُونَ الْمُسْتَبْصِرُونَ وَ أَنْتُمُ الْکَامِلُونَ الْبَالِغُونَ. اللَّهَ اللَّهَ لَا تُطْلِعُوا أَحَداً مِنَ الْمُقَصِّرِینَ الْمُسْتَضْعَفِینَ عَلَى مَا رَأَیْتُمْ مِنِّی وَ مِنْ مُحَمَّدٍ فَیُشَنِّعُوا عَلَیْکُمْ وَ یُکَذِّبُوکُمْ!

پس از این اقرار آنان، امام زین العابدین? فرمود: ای آقایان! سر بردارید! اکنون شما به معرفت و فوز بار یافتید و هدایت شدید؛ چرا که شما اکنون به معرفت ما نایل گشتید و کامل شدید. البته مبادا کسی از مقصّران و ضعیف نگه‌داشته‌شدگان در معرفت ما را بر آن چه از من و پسرم محمد دیدید، آگاه کنید؛ زیرا بر شما عیب می‌گیرند و تکذیبتان می‌کنند!

قَالُوا: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا.

آنان گفتند: به گوش جان می‌شنویم و اطاعت می‌کنیم!


  
پیامهای عمومی ارسال شده