قُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْمُقَصِّرُ؟
عرض کردم: ای پسر رسول خدا! مقصِّر کیست؟
قَالَ ? : الَّذِینَ قَصَّرُوا فِی مَعْرِفَةِ الْأَئِمَّةِ وَ عَنْ مَعْرِفَةِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ رُوحِهِ.
امام فرمود: کسانی هستند که در معرفت ائمه ? و معرفت آن چه خدا از «امر» و «روحش» بر آنان واجب کرده است، کوتاهی میکنند!
قُلْتُ: یَا سَیِّدِی وَ مَا مَعْرِفَةُ رُوحِهِ؟
عرض کردم: ای آقای من، معرفت روح خدا یعنی چه؟
قَالَ ? : أَنْ یُعْرَفَ کُلُّ مَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالرُّوحِ فَقَدْ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَهُ یَخْلُقُ بِإِذْنِهِ وَ یُحْیِی بِإِذْنِهِ وَ یَعْلَمُ الْغَیْرَ مَا فِی الضَّمَائِرِ وَ یَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ هَذَا الرُّوحَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَمَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَذَا الرُّوحِ فَهَذَا کَامِلٌ غَیْرُ نَاقِصٍ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ بِإِذْنِ اللَّهِ یَسِیرُ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِی لَحْظَةٍ وَاحِدَةٍ یَعْرُجُ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ یَنْزِلُ بِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ یَفْعَلُ مَا شَاءَ وَ أَرَادَ.
حضرت فرمود: [معرف روح خدا] آن است که دانسته شود که هر کسی که خداوند تعالی او را به «روح» ویژه ساخته است، امور را به او واگذار نموده است؛ چنان که به اذن او میآفریند و به اذن او حیات میبخشد و از ضمیر و باطن دیگران آگاه است و از آن چه تا کنون بوده و اکنون هست و تا قیامت خواهد شد آگاه و با خبر است. پس کسی که خدا او را به این روح مخصوص گردانیده، چنین کسی موجودی کامل و بینقص است که هر چه بخواهد به اذن خدا انجام میدهد؛ در یک لحظه از مشرق به مغرب میرود و در یک لحظه به آسمان عروج مینماید و بر زمین فرود میآید و هر چه بخواهد و اراده کند، انجام میدهد.
قُلْتُ: یَا سَیِّدِی أَوْجِدْنِی بَیَانَ هَذَا الرُّوحِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ إِنَّهُ مِنْ أَمْرٍ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِمُحَمَّدٍ ? ؟
عرض کردم: ای آقای من! بیان این روح و این که از اختصاصات محمد ? [و آل او] است، را از کتاب خدا به من نشان بده.
قَالَ ? : نَعَمِ، اقْرَأْ هَذِهِ الْآیَةَ
«وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا ...» (شورى / 52) و قَوْلُهُ تَعَالَى: «... أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ...» (مجادله / 22)
حضرت فرمود: آری؛ این آیه را بخوان که میفرماید:
«همین گونه ما روح خود را به فرمان خویش برای وحی به تو فرستادیم و پیش از آن نه دانستی کتاب خدا چیست و نه فهم کردی که راه ایمان و شرع کدام است و لیکن ما آن کتاب و شرع را نور گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت میکنیم ...»
و نیز این آیه را بخوان که میفرماید:
«... آنانند که خدا بر دلهایشان نور ایمان نگاشت و به روح قدس الهی آنها را مؤیّد و منصور گردانید ...»
قُلْتُ: فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ کَمَا فَرَّجْتَ عَنِّی وَ وَفَّقْتَنِی عَلَى مَعْرِفَةِ الرُّوحِ وَ الْأَمْرِ؛ ثُمَّ قُلْتُ: یَا سَیِّدِی - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ - فَأَکْثَرُ الشِّیعَةِ مُقَصِّرُونَ وَ أَنَا مَا أَعْرِفُ مِنْ أَصْحَابِی عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَاحِداً!
عرض کردم: خدا گره از کارت بگشاید چنان که گره از کار من گشودی و مرا بر شناختن «روح» و «امر» توفیق دادی! سپس گفتم: آقای من، درود خدا بر تو باد، بر اساس فرموده شما اکثر شیعیان در این مهم کوتاهی میکنند (و مقصّرند)؛ تا آن جا که من در بین دوستانم حتی یک نفر را هم سراغ ندارم که دارای این صفت [معرفت] باشد!
قَالَ ? : یَا جَابِرُ فَإِنْ لَمْ تَعْرِفْ مِنْهُمْ أَحَداً فَإِنِّی أَعْرَفُ مِنْهُمْ نَفَراً قَلَائِلَ یَأْتُونَ وَ یُسَلِّمُونَ وَ یَتَعَلَّمُونَ مِنِّی سِرَّنَا وَ مَکْنُونَنَا وَ بَاطِنَ عُلُومِنَا!
حضرت فرمود: ای جابر! اگر چه تو هیچ کس را بدین ویژگی نمیشناسی، ولی من افراد اندکی را میشناسم که به نزد من میآیند و از اسرار و علوم غیبی و باطنی ما چیزهایی را از من فرا میگیرند!
قُلْتُ: إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ وَ أَصْحَابَهُ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الصِّفَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ذَلِکَ أَنِّی سَمِعْتُ مِنْهُمْ سِرّاً مِنْ أَسْرَارِکُمْ وَ بَاطِناً مِنْ عُلُومِکُمْ وَ لَا أَظُنُّ إِلَّا وَ قَدْ کَمَلُوا وَ بَلَغُوا.
عرض کردم: فلانی پسر فلانی و دوستان و همنشینانش إن شاء الله بر این ویژگی هستند؛ چون گاهی از آنان سرّی از اسرار و علمی از علوم باطنی شما را شنیدهام؛ به همین خاطر فکر میکنم که اینان کامل شدهاند و [به معرفت شما] رسیدهاند.
قَالَ ? : یَا جَابِرُ ادْعُهُمْ غَداً وَ أَحْضِرْهُمْ مَعَکَ!
حضرت فرمود: فردا بیا و آنها را هم دعوت کن و همراه خود بیاور!
قَالَ جَابِرُ: فَأَحْضَرْتُهُمْ مِنَ الْغَدِ فَسَلَّمُوا عَلَى الْإِمَامِ ? وَ بَجَّلُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ وَقَفُوا بَیْنَ یَدَیْهِ.
جابر گوید: فردا آنها را هم با خود به حضور امام ? بردم. آنان بر امام ? سلام کردند و او را تعظیم و تکریم کردند و مؤدبانه در پیشگاه آن بزرگوار ایستادند.
فَقَالَ?: یَا جَابِرُ، أَمَا إِنَّهُمْ إِخْوَانُکَ وَ قَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِمْ بَقِیَّةٌ أَ تُقِرُّونَ أَیُّهَا النَّفَرُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَفْعَلُ ما یَشاءُ وَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ وَ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
حضرت فرمود: ای جابر، این برادران تو، هنوز [در معرفت و ولایت] کاستی دارند! [سپس رو به آنان نمود و فرمود:] آیا شما اقرار میکنید که خداوند تعالی هر چه بخواهد انجام میدهد و به آن چه اراده نماید، حکم میکند و هیچ کس نمیتواند حکم او را تغییر دهد و قضای او را رد کند و او بر هر چه میکند باز خواست نمیشود، ولی خلق از کردارشان بازخواست میشوند؟
قَالُوا: نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ وَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ.
آنان گفتند: آری، به یقین خداوند تعالی هر بخواهد انجام میدهد و به هر چه اراده نماید حکم میکند.
قُلْتُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ قَدِ اسْتَبْصَرُوا وَ عَرَفُوا وَ بَلَغُوا
جابر گوید: با خود گفتم: الحمد لله که اینان بصیرت یافتند و [حق و ولایت را] شناختند و کامل شدند!
قَالَ?: یَا جَابِرُ، لَا تَعْجَلْ بِمَا لَا تَعْلَمُ! فَبَقِیتُ مُتَحَیِّراً!
امام [در پاسخ تصوّر من] فرمود: ای جابر، در آن چه نمیدانی تعجیل نکن! و من حیرتزده و مبهوت ماندم!
فَقَالَ?: سَلْهُمْ: هَلْ یَقْدِرُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ أَنْ یَصِیرَ صُورَةَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ؟
سپس حضرت به من فرمود: از آنان بپرس که آیا علی بن حسین _ امام سجاد? _ میتواند صورتش را به شکل پسرش محمد? در آورد؟
قَالَ جَابِرٌ: فَسَأَلْتُهُمْ، فَأَمْسَکُوا وَ سَکَتُوا!
جابر گوید: من از آنان سئوال امام را پرسیدم، ولی آنها درنگ کردند و ساکت شدند!
قَالَ?: یَا جَابِرُ سَلْهُمْ «هَلْ یَقْدِرُ مُحَمَّدٌ أَنْ یَصِیرَ بِصُورَتِی؟»
حضرت فرمود: ای جابر، از آنان بپرس که آیا محمد _ امام باقر? _ میتواند به شکل من درآید؟