جامعه آرمانی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری
مؤلف: محسن مهاجرنیا (دانش آموخته حوزه علمیه قم، مسئول انجمن مطالعات سیاسی و عضو هیأت علمی پِژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
درآمد
یکی از مسائل اساسی در فلسفه سیاسی، طراحی و تبیین اهمیت، ماهیت و جایگاه جامعه و سامانه زندگی شهروندی است1. هیچ فلسفه سیاسی ای نمیتواند بدان بی توجه باشد. در آموزههای دینی در رویکرد سیاسی خود و اندیشه سیاسی اندیشمندان و عالمان دینی از آغاز به دنبال طراحی یک الگوی جامعی از جامعه اسلامی بودهاند. و اولین الگوی آن درصدر اسلام ارائه شده است. و این الگو در طول تاریخ با فراز و نشیبهایی مواجه بوده است. و چون جامعه از یک طرف ظرف تحقق تمام آموزهها ی دینی و ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی است و از طرف دیگر ارتباط وثیق با فرهنگ عمومی و حاکمیت سیاسی دارد، به تناسب حاکمیتها و غلبه فرهنگهای مختلف هویت ارزشی جامعه سیال، تحولات مختلفی را به خود دیده است. در دوره حاکمیت استبداد، جامعه دچار انحطاط بوده است همان طوری که در دوره حاکمیت معصومان و گسترش ارزشهای دینی، جامعه سالم و پویا مطرح بوده است. نظر به اینکه جامعه نامطلوب بیشترین گستره تاریخ اسلام را به خود اختصاص داده است، اندیشمندان مسلمان از زوایای گوناگون به ترسیم جامعه مطلوب و آرمانی خود مبادرت کردهاند. برخی مانند حکیم ابونصر فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، اخوان الصفاء از منظر فلسفه سیاسی با استفاده از ادبیات دینی دو گونه جامعه فوق را با تعبیر "جامعه فاضله" و "جامعه غیر فاضله" بیان کردهاند و جامعه فاضله را در قالب پانزده سطح مختلف مطرح نمودهاند و جامعه غیر فاضله را با عناوین کلی "جامعه ضالّه"، "جامعه فاسقه"، "جامعه مبدّله" و "جامعه جاهله" در قالب هفتاد و دو جامعه نامطلوب ذکر کردهاند.2 بسیاری از فقیهان جامعه را به دو گونه اسلامی (مشروع، دینی، الهی، دارالاسلام و...) و جامعه غیر اسلامی (جامعه کفر، دارالکفر، دارالشرک و...) تقسیم میکنند.3
در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به طور مستوفی به مقوله جامعه توجه شده است. و جامعه سازی را یکی از بزرگترین هدفهای اسلام میدانند "4 و رشد و انحطاط فردی و اجتماعی را به شرایط جامعه مرتبط ساختهاند. در اندیشه سیاسی ایشان بر اساس مبانی ارزشی و بینشی، ابتدا جامعه به دو بخش جامعه اسلامی (توحیدی، معنوی، آرمانی) و جامعه جاهلی تقسیم شده است. و معتقدند یکی از رسالتهای عمومی انبیا ساختن جامعه توحیدی بوده است: "پیامبران آمدهاند تا دنیا را به شکل نوینی بسازند تا نابسامانیها را ریشه کن کنند، تا رستاخیزی در محیط جاهلی زمان پدید آورند... جامعهای بسازند بر اساس توحید و عدل اجتماعی و تکریم انسان و تأمین آزادی و برای حقوقی و قانونی میان همة گروهها و افراد و نفی استثمار و استبداد و احتکار یعنی تحمل و تحمیق و میدان دادن به استعدادهای انسان و تشویق به اندیشمندی و دانش آموزی و خلاصه جامعهای که مهد پرورش و تعالی انسان از همه سو و با همه ابعاد اصلیش باشد و او را در مسیر تکامل تاریخاش از نقطة تحول و نقطة عطفی بس مهم بگذراند. این است وظیفهای که پیامبران خدا برای قیام به آن برانگیخته شدهاند."5
عبارت فوق بیانگر رابطه وثیق بین بنیادهای اعتقادی و اندیشگی و ساخت جامعه است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
مفهوم جامعه آرمانی:
همان طوری که اشاره شد، در اندیشه مقام معظم رهبری برای واژه جامعه آرمانی از اصطلاحاتی چون؛ جامعه اسلامی، جامعه دینی، جامعه توحیدی و جامعه معنوی هم استفاده میشود. بنابراین قید آرمانی از منظر ایشان به مفهوم اوتوپیایی و مدینه فاضله غیر قابل دسترس نیست. بلکه آرمانی و فاضله به معنای مطلوبیت دینی و قابل تحقق میباشد.6 و در تعریف جامعه معنوی و دینی میفرمایند: "جامعه معنوی - یعنی متوجه به اصول و معارف دینی و متکی به اهداف الهی و هدف گیرندهی آخرت از طریق دنیا (این خصوصیت دین و جامعه دینی، اینهاست)؛ غرق نشدن و محدود نشدن در چهارچوب ظواهر مادی." 7
ودر تعریف جامعه توحیدی میفرمایند: "آن جامعهای که نبی در آن ظهور میکند و میخواهد آن جامعه را آن نظم دگرگون کند و عوض کند و یک نظم بهتری برقرار بکند و نظام بهتری مستقر کند این نظم جاهلی باصطلاح که به تعبیر متشرعه و به تعبیر اسلام، نظم قبل از نبی را نظم جاهلی میگوئیم، نظم نبی را نظم توحیدی میگوئیم."8 همه اصطلاحات فوق بیانگر جامعه ای است که در اندیشه دینی بر اساس مبانی ارزشی و اعتقادی، خداوند تحقق آن را از آرمانهای دینداران قرار داده است. و در عبارتی بسیار رسا مقام معظم رهبری آن جامعه آرمانی اسلام را چنین تعریف میکنند:
"جامعه اسلامی یعنی آن جامعهای... که در رأس آن جامعه خدا حکومت میکند. قوانین آن جامعه، قوانین خدایی است حدود الهی در آن جامعه جاری میشود، عزل و نصب را خدا میکند، در مخروط اجتماعی اگر جامعه را به شکل مخروط فرض و ترسیم کنیم همچنان که معمول و مرسوم عدهای از جامعه شناسان است در رأس مخروط خدا است و پایینتر از خدا همه انسانیت و همه انسانها هستند، تشکیلات را دین خدا به وجود میآورد، قانون صلح و جنگ را مقررات الهی ایجاد میکند، روابط اجتماعی را اقتصاد را، حکومت را، حقوق را همه و همه را دین خدا تعیین میکند و دین خدا اجرا میکند و دین خدا دنبال این قانون میایستد و این جامعه اسلامی است." 9 عناصر اساسی در این تعریف عبارتند از:
1. حاکمیت الهی
2. قوانین الهی
3. حدود الهی در آن اجرا میشود.
4. مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ناشی از دین است.
5. ساختارها بر اساس دین شکل گرفتهاند.
6. حقوق فردی و اجتماعی را دین تعیین میکند.
بنیادهای جامعه آرمانی
اگر اندیشه سیاسی را مجموعه آراء و تأملات سیاسی در باب نظم عمومی و تدبیر زندگی جمعی بدانیم و فرض کنیم همه اندیشمندان بر این مفهوم اتفاقنظر دارند، معالوصف به تعداد نگرشها و بینشها و رویکردهای افراد همین مفهوم واحد متکثر و متفاوت میشود. بین اندیشمندی که معتقد به خداست و همه عالم را مخلوق و جلوه او میداند با اندیشمند ماتریالیست ملحدی که معتقد به هیچ مبدأ و معادی در ورای این جهان نیست در تلقی از سیاست و اندیشه سیاسی تفاوت اساسی وجود دارد، تلقی هر اندیشمندی از"انسان"نوع خاصی از فکر سیاسی برای او به وجود میآورد آنکه انسانها را شرور و گرگ صفت میبیند برداشت او از سیاست، قدرت و حکومت و همه پدیدههای سیاسی متفاوت از کسی است که انسان را موجودی نیک سرشت میپندارد و متفکری که انسان خود بسنده را محور و مدار همه چیز میداند اندیشه سیاسی او با دیگری که انسان را خلیفةاللَّه میپندارد متفاوت است. بنابراین بخشی از باورداشتها و معتقدات فکری انسانها نقش تعیینکننده دارند و جهتگیری و سمت و سوی حرکت و رویکردهای انسان را در فرآیند زندگی فردی و اجتماعی مشخص مینمایند. این بخش از افکار و ایدهها در اصطلاح "مبانی و زیربنای فکری"نامیده میشوند، همانطوری که رویکردهای فکری مبتنی بر آن را روبنا یا اندیشه مینامند و چنانچه این زیربنا و روبنا در حوزه حیات سیاسی باشد، در اصطلاح سیاسی بدان اندیشه سیاسی و مبانی آن اطلاق میشود..10
ایشان با اشاره به ارتباط وثیق بین مبانی اعتقادی و ساخت کلی جامعه اسلامی میفرماید: "شکی نیست که اعتقاد به خدا در شکل کلی جامعه و همچنین در روحیات یکایک افراد جامعه باید آثار سازنده و فعالی داشته باشد آن عقیدهای که یک نظامی را به وجود میآورد و ذکر و ورد یکایک مردمی است که در این نظام زندگی میکنند باید یک تأثیری در روحیات این مردم در اخلاق این مردم در روش این مردم و همچنین در شکل کلی این جامعه داشته باشد و این یکی از بحثهای مهم و بسیار مفصل است که ما آن روز که چهره نظام اسلامی را از دور ترسیم میکردیم درباره این بحث ساعتهای متوالی و روزهای فراوان سخن گفتیم بحث کردیم، مباحثات به راه انداختیم فکر کردیم، نویسندگان نوشتهاند، اندیشمندان اندیشیدهاند11
شاید یکی از اشارات مقام معظم رهبری به تحقیق ارزشمندی است که خود ایشان تحت عنوان"طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن"در سال 1353 انجام داده بودند.12 در پیشگفتار آن تحقیق در باب مبانی و بنیادهای معرفتی میگویند: "طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی است."
سپس با ارزیابی و آسیبشناسی از فکر دینی برای برقراری ارتباط بین مبانی فکری و اندیشههای زندگیساز سه پیشنهاد کلیدی را مطرح مینمایند:
1. نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همه مکاتب اجتماعی ناظر به تکالیف عملی و بویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه میدهد مورد بررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد.
2. دیگر آنکه مسائل فکری اسلام به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به لحاظ آنکه جزئی از مجموعه دین و عنصری از این مکتب و استوانهای در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، همآهنگ و مرتبط است - و نه جدا و بی ارتباط با دیگر اجزا ـ بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول طرح کلی و همه جانبهای از دین به صورت یک ایدئولوژی کامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چند بعدی انسان استنتاج شود.
3. دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی مدارک و متون اساسی دین اصل و منبع باشد نه سلیقهها و نظرهای شخصی با اندوختههای ذهن و فکر این و آن تا حاصل کاوش و تحقیق به راستی "اسلامی"باشد و نه هر چه جز آن.
با این مقدمه ایشان اصول و مبانی اندیشه اسلامی را مستند به آیات قرآن در مواردی چون "مبانی هستی شناختی"، "مبانی انسان شناختی"، "مبانی فرجام شناسی"مطرح مینمایند.و بر این باورند که همین باورها ساخت کلی جامعه اسلامی و آرمانی را سامان میدهد. و معیار تمایز بخش جامعه اسلامی از جامعه غیر اسلامی هستند. "یکایک انسانها و افرادی که در جامعه و نظام توحیدی زندگی میکنند، روش تفکرشان، رفتارشان با برادرانشان، رفتارشان با همهی انسانها، رفتارشان با زندگی شخصی خودشان وضعیتی دارد جدا از وضعیت مردمی که در نظامهای مادی زندگی میکنند، با خدا زندگی میکنند، از خدا میخواهند، به خدا عشق میورزند، از خدا میترسند، به خدا پناه میبرند، خود را بندة خدا میدانند، به بندگان خدا احساس مهر و عطوفت میکنند، به بندگان خدا ستم نمیکنند، به آنها حسد نمیورزند، به آنها نمیخواهند حرص بهورزند، و همة اخلاقیات فاضلهیی که در کتب اخلاق ذکر شده است ناشی از ایمان به خدا است و پایهی اخلاق اسلامی ایمان به خدا است. همانطوری که ملاحظه میکنید اعتقاد به خدا و به توحید مبنای ساخت اجتماعی جامعهی اسلامی است و همة مسائل اجتماعی باید از این چاشنی اساسی بهرهمند باشد13 به جهت اختصار به اصل کتاب فوق الذکر ارجاع میدهیم.
ماهیت جامعه آرمانی:
در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری جامعه سازی بر پایه خمیر مایه دینی ابتدا توسط انبیای الهی شکل گرفته است. وآرمان اجتماعی بشریت اولین بار در آموزههای انبیا(ع) تحقق یافته است. در قرآن تعابیر "قریه"، "مدینة"، " مدین "، "مصر" هم زمان با پیامبران اولواالعزم استعمال شده است. تا قبل از حضرت نوح جامعه منسجم شکل نگرفته بود. زندگی عمده خانوادگی وکوچ نشینی است و اقتصاد بر پایه شکار و دامداری است اما با آمدن حضرت نوح (ع) با رواج کشاورزی زندگی یک جا نشینی و اولین نطفه " جامعه " به وجود آمد 14
ایشان با اشاره به نقش انبیا در جامعه سازی میفرمایند: "انبیا این را میخواهند به وجود بیاورند. جامعهیی الهی، جامعهیی با دل انسانی، جامعهیی بااحساسات و عواطف صحیح و سالم، جامعهیی که درآن کسی به کسی و آن جامعه به جوامع دیگر ظلم نکند... جامعهیی که مردم آن جامعه دچار غفلت نباشند، غرق در مادیت نباشند، غرق در خودخواهی و خودپرستی نباشند.کار برای خدا، کار برای رسیدن به آستان لقای ربوبیت. این انسان کامل است. این جامعهی کامل است.خب،انبیا میآیند تا اینجور جامعهیی را به وجود بیاورند، آن وقت اگر جامعهیی که انسانهایش و مردمش درست فکر میکنند، درست عمل میکنند، دارای رحم و مروّتند، دارای احساس مسؤولیت در پیش خدای بزرگند، دارای احساس معنویتند، غرق در مادّه نیستند، همه چیز رابرای خود نمیخواهند" 15
بنابراین ساخت اجتماعی جامعهی اسلامی بر اساس اعتقاد به خدا و بر پایه توحید شکل گرفته است "16 و بر اساس دین تدبیر میشود17. و ماهیت آن به گونه ای است که به صراحت میتوان گفت: "جامعهی اسلامی آن جامعهیی است که بر طبق تعالیم و توصیههای پیغمبران خدا مردم دارای اندیشه و فکر شدهاند، قدرت تصمیمگیری پیدا کردهاند، خودشان انتخاب میکنند، خودشان دشمن را میشناسند، دشمن را دفع میکنند.18 و درآن از تبعیض و ظلم و نابرابرها هیچ نشانهای نباشد در آن از فقر از محرومیت خبری نباشد."19
شاخصههای جامعه آرمانی اسلامی
در اندیشه سیاسی رهبری بارزترین مصداق جامعه آرمانی در دوره غیبت جامعه ای است که درعصر ظهور محقق میگردد و در رأس آن ولی الله الاعظم امام زمان (عج)،قرار دارد. ایشان بر این باورند که جامعه مهدوی بر چند پایه استوار شده است:
1. اولاً بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشههای ظلم و طغیان.
2. خصوصیت جامعه ایده آل و آرمانی، ارتقا سطح اندیشه انسان است هم اندیشه علمی و هم اندیشه اسلامی انسان، شما باید نشانی از جهل و بیسوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید
3. خصوصیت دیگر جامعه مهدوی این است که در آن همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی استخراج میشود و چیزی در بطن زمین نمیماند که بشر از آن استفاده نکند.
4. خصوصیت دیگر این است که محور در زمان امام زمان، محور فضلیت و اخلاق است. هر کس که دارای فضلیت اخلاقی بیشتر است او مقدمتر و پیشتر است. 20
5. درجامعه آرمانی اسلامی... دنیا به یک کمال نسبی رسیده... جامعه مهدوی را ما یک جامعه انسانی عادلانه صددرصد میدانیم. 21
آیت الله خامنه ای در عبارتی رسا جامعه آرمانی و شاخصههای اساسی آن را چنین ترسیم میکنند: "بنابراین جامعهیی میتواند هدف یک ملت زنده، بیدار، باهوش قرار بگیرد؛ یعنی آن تصویر آرمانی یک جامعه برای یکچنین ملتی، آن جامعهیی است که در او معنویت باشد، عدالت باشد، عزت و قدرت باشد، ثروت باشد، رفاه باشد. اگر بخواهیم این مجموعه با هم باشد، بدون معنویت ممکن نیست، بدون آرمان معنوی ممکن نیست، بدون اخلاق ممکن نیست، بدون در نظر گرفتن خدا ممکن نیست، بدون مجاهدت فیسبیلاللَّه ممکن نیست."22 اسلام برای جامعه اسلامی قدرت، صلابت، تمکن مادی و معنوی، آزادی حقیقی از قید همهی اسارتهایی که بشر را اسیر میکند و مبتلا میکند. یک چنین چیزی را برای جامعهی اسلامی خواسته تا جامعهی اسلامی بتواند دنیا را نجات بدهد23"
با بررسی شاخصههای کلی جامعه آرمانی در دستگاه اندیشگی مقام معظم رهبری، به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
1. جامعه آرمانی دارای پویایی و تحول پذیری است 24
2. جامعه آرمانی بر اساس آزادی فکر و اندیشه بنا شده است 25
3. ساخت اجتماعی جامعهی اسلامی برپایه توحید است.26
4. جامعه آرمانی امامت محوراست27
5. جامعه آرمانی هدایت محوراست.28
6. جامعه آرمانی عدالت محور است.29
7. جامعه آرمانی جامعه ای فرهنگی است30
8. جامعه آرمانی معنویت محور است.31
9. جامعه آرمانی اخلاق محور است.32
10. جهادگری و مبارزه در آن به رسمیت شناخته شده است.33
11. شهروندان در جامعه آرمانی نقش والا دارند. 34
12. درجامعه آرمانی حرمت و کرامت انسانی به رسمیت شناخته شده است.35
13. جامعه آرمانی تکامل گرا است36.
14.در جامعه آرمانی اقتصاد ابزار تلقی میشود. 37
15. جامعه آرمانی بر پایه تخصص اداره میشود.38
16. جامعه آرمانی قانون گرا است.39
17. درجامعه آرمانی رفتارها عالمانه و حساب شده است.40
18. در جامعه آرمانی تناقض نیست41
19. جامعه آرمانی برخوردار از عزت و قدرت است.42
20. جامعه آرمانی فضلیت محوری است.. 43
آسیب شناسی جامعه اسلامی:
مقام معظم رهبری ریشههای فساد، انحراف و زوال جامعه را علاوه بر گرایش به ویژگیهای جامعه جاهلی در اموری میدانند که به مواردی از آن اشاره میشود
1. خروج جامعه از سنتهای الهی44
2. مصرفی شدن جامعه 45
3. پوچ گرایی اخلاقی46
4. ستمگری و ستمپذیری47
6.غرور و استبدادفردی جامعه 48
7. ترویج فساد اخلاقی وبیبند و باری49
8. تبعیض و بیعدالتی50
9. بیتقوایی و غفلت و بیتوجهی و غرق شدن در منجلاب شهوات51
10. خود فراموشی در جامعه52
11. دور شدن از معنویت و دین،53
12. فسق و فساد عامل زوال جامعه54
چنانچه جامعه آرمانی و فاضله دچار آسیبهای بنیادی و ارزشی شود ممکن است به جامعه نامطلوب و جاهلی که در مقابل آن قرار دارد، تبدیل بشود. مقام معظم رهبری بر اساس همان مبانی اعتقادی و معرفتی خویش که در بالا بیان شد مشخصات جامعه جاهلی و نامطلوب را چنین بیان میکنند: "جامعهیی که بر مبنای شرک بنا شده باشد، طبقات انسان هم جدا و بیگانهی از یکدیگر است. وقتی در یک جامعهی شرکآلود، ربط انسانها به مبدأ هستی و نیروی قاهر و مسلط عالم مطرح میشود، به طور طبیعی و قهری، در این جامعه انسانها از هم جدا میافتند؛ یکی به یک خدا، دیگری به خدایی دیگر و سومی هم به خدایی دیگر. جامعهیی که برمبنای شرک باشد، میان آحاد و طوایف انسان، یک دیوار غیر قابل نفوذ و یک درهی جدایی غیر قابل وصل وجود دارد 55
در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری برای چنین جامعهای که نقطه مقابل جامعه آرمانی قرار میگیرد. شاخصههایی ذکر شده است. که
1. مناسبات اجتماعی در دست طاغوت است56
2. خود فراموشی در جوامع جاهلی57
3.دوری از انسانیت و معنویت و اخلاق و فضیلت58
4.ضعف معرفتی انسان در جامعه جاهلی 59
5. طبقاتی شدن جامعه جاهلی60
-------------------------------------
پینوشتها:
? . دانش آموخته حوزه علمیه قم، مسئول انجمن مطالعات سیاسی و عضو هیأت علمی پِژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
1 . درتعریف جامعه گفته شده است: جامعه عبارت است ازمجموعه ای از انسانها که درجبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها و ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و دریک زندگی مشترک غوطه ورند"؛ کتاب فرهنگ سیاسی، برایان،آبرکراسبی، نیکلاس؛ هیل، استفن؛ اس ترنر، ترجمه حسن پویان، ذیل واژه جامعه.
2 . ر.ک: اندیشه سیاسی فارابی،(قم: بوستان کتاب، 1380) ص 303.
3 . ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام،(قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377) ص142-158.
4 . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث 2/7/1382.
5 . کتاب پیشوای صادق ص 16-15.
6 . پیش از این در باره مدینه فاضله در فلسفه سیاسی فارابی نیز بیان کردیم که فاضله از نظر وی نیز اصطلاحی قرآنی و دینی است که در مقابل مدینه جاهله و ضالًه و فاسقه قرار دارد. و با دیدگاه افلاطونی بسیار متفاوت است. ر.ک: " اندیشه سیاسی فارابی " ص 15.
7 . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى ستاد ارتحال حضرت امام(ره) 12/3/1380.
8 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی 31/2/1363 .
9 . کتاب ولایت ص 11.
10. مقام معظم رهبری در این باره اشاره می کنند: "خصوصیت تفکر اسلامى و مکتب اسلامى و دینى این است. اگر بحث مىکنیم از اینکه باید آزادى باشد، یا انتخاب و اختیار در جامعه براى مردم وجود داشته باشد، یا هر یک از سیاستهاى عمومى و کلى، براى هر کدام از اینها یک مبنایى وجود دارد. اگر از ما بپرسند آقاچرا؟ چرا مردم باید حق رأى داشته باشند؟ یک استدلال فکرى و منطقى پشت سرش هست؛ معلوم است چرا. همهى آنچه که در زمینهى برنامهریزیها، خطوط اصلى برنامهها را تشکیل مىدهد، یک سر این برنامههاى اصلى وصل است به آبشخور اندیشهى اسلامى، جهانبینى اسلامى، تلقى و برداشت اسلامى، که این ایمان ماست، اعتقاد ماست، دین ماست؛ براساس آن برداشت و آن تلقى است که وظایف خودمان را مشخص مىکنیم و آنها را مىخواهیم عمل کنیم. حالا آن مبناى فکرى چیست؟ به طور کوتاه و خلاصه از آنجا باید شروع کنیم، یعنى آن خطوط اصلى تلقى و بینش اسلام از کائنات، از عالم، از انسان؛ البته مخصوص اسلام هم نیست؛ بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام 12/9/1379.
11 . در مکتب جمعه، ج 6، ص 213 - 212.
12 . سید على حسینى خامنهاى، طرح کلى اندیشه اسلامى در قرآن، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1354.
13 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 21/6/1362.
14 . محسن عبداللهی آرن (مهاجرنیا ) اصول تفکر سیاسی در قرآن، قبسات، ش 20-21 .
15 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامنالحجج علىبنموسىالرضا(ع) 15/1/1371.
16 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 21/6/1362.
17 . بیانات در دیدار با طلاب و فضلاء در مدرسه فیضیه قم 11/9/1366.
18 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 12/9/1361.
19 . بیانات 3ثدر خطبههای نماز جمعه تهران 31/4/1367.
20 . کتاب دیدگها ص 214 ـ 212.
21 . کتاب درسهایی از نهج البلاغه ص 48.
22 . بیانات در دیدار پاسداران به مناسبت روز پاسدار 17/7/1381.
23 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 26/2/1365.
24 . بیانات در دیدار با اعضاى شوراى مرکزى و مسؤولان کمیتهى امداد امام خمینى
25 . بیانات مقام معظم رهبرى در خطبهى نماز جمعه 10/11/1359 و در دیدار با نویسندگان نشریات دانشجویی 4/12/1377/ و خطبهى نماز جمعه 5/4/1360
26 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 21/6/1362و بیانات در صحن امام رضا (ع) 3/1/1361.
27 . بیانات در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) 20/3/1375و بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نماز جمعه 10/10/1361/ ودر دوره غیبت به تالی تلو امام معتقدند " ما اگر بخواهیم موحد باشیم باید در جامعهایى زندگى کنیم که احکام خدا در آن جامعه اجرا بشود و در رأس آن جامعه هم یک فقیه، یک دین شناس آن هم عادل، عامل، فقیه، ذکى، عارف بالله، یک چنین کسى باشد. بیانات در جمع علماى شیعه و سنى ایرانشهر 9/2/1365.
28 . بیانات در کانون توحبد پیرامون مسئله نبوت 10/8/1365.
29 . جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران 13/9/1364/ ودر دیدار هیأت دولت 3/6/1372 و در خطبههای نماز جمعه تهران 31/4/1367/و7/1/1360/ و در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام 9/11/1368/و در دیدار دانشجویان 7/9/1381.
30 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم دیدار وزیر فرهنگ و ارشاداسلامى 4/9/1371.
31 . بیانات در دیدار پاسداران به مناسبت روز پاسدار 17/7/1381/و در خطبهى نماز جمعه 21/6/1362.
32 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 9/9/1363.
33 . پیام به حجاج بیت الله الحرام 26/3/1370.
34 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 27/3/1362/ و در خطبهى نماز جمعه 14/5/1362.
35 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 10/10/1361.
36 . مصاحبه با گروه ورزش و مردم تلویزیون 6/12/1360/ و در خطبههای نماز جمعه تهران 6/8/1362.
37 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 15/8/1366.
38 . کتاب رسالت انقلابی نسل جوان روحانی ص 25.
39 . بیانات در رابطه با پرتوى از قرآن 25/9/1362.
40 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 6/8/1362.
41 . بیانات در دیدار عمومی 18/7/1375.
42 . بیانات در دیدار پاسداران به مناسبت روز پاسدار 17/7/1381.
43 . کتاب دیدگها ص 214 ـ 212.
44 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 25/9/1367.
45 . مصاحبهى مجلهى شاهد بانوان 13/9/1367.
46 . همان.
47 . بیانات در دیدار با گروهى از معلمان سراسر کشوربمناسبت روز معلم 11/2/1365.
48 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دانشگاه امام حسین(ع) 24/2/1377.
49 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 25/9/1367.
50 . همان .
51 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 10/1/1369.
52 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 12/9/1361.
53 . سخنرانى رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ اساتید، فضلا و طلاب حوزهى علمیهى 14/7/1379.
54 . بیانات در خطبههای نماز جمعه 28/11/1367.
55 . سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از دانشگاهیان و طلّاب حوزههاى علمیه29/9/1368.
56 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 10/10/1361.
57 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 12/9/1361.
58 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار طلاب و اساتید مدرسه علمیه آیةاللَّه مجتهدى 22/3/1383.
59 . بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 11/8/1363.
60 .بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در تاریخ 12/11/1362.